شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
دوش از میکده در حلقهٔ رندان آمد
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( غزلیات )
41

دوش از میکده در حلقهٔ رندان آمد

مژده ای از طرف حضرت جانان آمد
که به میخانۀ دل شاه خراسان آمد
رهنمای دو جهان پیر مغان حضرت عشق
بهر غارتگری جسم و دل و جان آمد
شکر لله که ز فضل و کرم و جود خدا
در گلستان دلم سرو خرامان آمد
شاه شاهان جهان شاهد شیرین حرکات
بهر جمعیت این قلب پریشان آمد
عاشقان جمله بدانند که در خانۀ دل
دلبر لاله رخی با لب خندان آمد
تا که خورشید جمالش ز درم طالع شد
مرغ جان در قفس جسم به افغان آمد
سوخت در شمع جمالش پر پروانه روح
تا که در خانۀ دل شمع شبستان آمد
ساقی بزم خدا با می جانانۀ عشق
دوش از میکده در حلقۀ رندان آمد
کوری چشم حسود آن دُرِ دریای وجود
لطف فرمود و بدین کلبۀ احزان آمد
تا که در عرش دلم حضرت رحمان بنشست
تیری از ابروی او بر دل شیطان آمد
عاشق سوخته دل از می جانانۀ عشق
مست گردید و بر آن شاه غزلخوان آمد
تا ( کمال ) از ره دل دید گل رویش را
همچنان بلبل دلخسته ثنا خوان آمد