شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
یاران با وفایت الحق که جان نثارند
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( غزلیات )
48

یاران با وفایت الحق که جان نثارند

ای پادشه خوبان یاران در انتظارند
دیوانگان کویت از عشق بی قرارند
ای دلربای عالم وی نور چشم خاتم
پروانگان رویت شایق بسوز نارند
ای آیت الهی بس کن دیگر جدائی
کاین بلبلان بیدل از هجر داغدارند
ای قطب آفرینش ای تاجدار بینش
این بندگان عاصی از خویش شرمسارند
ای مهر آدمیت جانها فدای جانت
یاران باوفایت الحق که جان نثارند
ای ساقی محبان از آن شراب وحدت
جامی بده دمادم کاین عاشقان خمارند
ای دلبر دو عالم این عاشقان بی دل
در دفتر دل خود عکس تو می نگارند
ای مالک دل و جان در جنب اختیارت
همچون ( کمال ) کونین فاقد ز اختیارند
ای مهدی خلایق این قصه خود تو دانی
دل دادگان ز هجرت در بند غم مهارند