شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
راه معراج
ابوالفضل حقیقت
ابوالفضل حقیقت( غزلیات تازه )
187

راه معراج

نخستین فانی فی الله در کیهان محمّد بود
تجلّی خدا در پیکر انسان محمّد بود
خدا اسماء نیکی دارد اندر قالب آدم
ولی نیکوترین نامش به هر دوران محمّد بود
محمّد راه معراج است تا عرش خداوندی
نماد و شاخص آگاهی و عرفان محمّد بود
همان رخشنده خورشیدی که بر هفت آسمان تابد
وزو روشن شود روی مه کنعان محمّد بود
امین و صادق و نیکوسرشت و مظهر پاکی
بهین سرمشق اخلاق جوانمردان محمّد بود
ظهور و جلوه اسماء و اوصاف خدا احمد
امید و رحمت و بخشایش و غفران محمّد بود
سراسر عشق و خدمت بود و ارزش‌های انسانی
کریم و منعم و بخشنده و منّان محمّد بود
چو در حلف الفضول او داشت پیمان جوانمردی
پناه هر ستمدیده در این پیمان محمّد بود
طلب‌ می‌کرد آب زندگی لب‌های مشتاقان
کسی که بر همه بارید چون باران محمّد بود
به پیری عرضه کردم درد بی درمان خود گفتا
طبیبی که به هر دردی بود درمان محمّد بود
علی استاد عشق است و شه نام‌آوران امّا
حریف عشق او در عالم امکان محمّد بود
کسی که یک کلام از مکتب و خواندن نمی‌دانست
خطاب آیه اقراء در این فرمان محمّد بود
عرب در جاهلیّت هیچ می‌انگاشت زن‌ها را
کسی کین را به کوثر شد خط بطلان محمّد بود
وجودش همچو نی خالی بد از هر حبّ دنیایی
نیی که می‌دمد نایی در او قرآن محمّد بود
رسل از آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
به دورش ایستاده حلقه را سلطان محمّد بود
حقیقت خانه‌اش بوی محمّد می‌دهد دائم
چو هم جدّ پدر هم مادر ریحان محمّد بود