135
پرواز
من اکنون با تو تا هفت آسمان پرواز میخواهم
دو بال قلب خود را تا افقها باز میخواهم
حریف عشق من در هر دو عالم نیست غیر از تو
برای اوج قاف عشق یک شهباز میخواهم
دلم گنجینهی اسرار عالم بود و از حالا
تو را در گوشهی تنهاییام همراز میخواهم
نمانده طاقت اینکه دگر پنهان کنم عشقم
نفسهایت برای اندکی ابراز میخواهم
ندارد غصهی این عشق پایان بد و خوبی
از این رو آخر این داستان را باز میخواهم
کسی غیر تو نتواند چنین کاری کند با دل
تو را ای دلبر یکدانهی طنّاز میخواهم
تو دریایی و من قطره تو خورشیدی و من ذرّه
تو شاهی و خودم را بر درت سرباز میخواهم
کمی آهستهتر ترسم شوم بیدار از این رویا
ز تو پیوسته من تمدید خواب ناز میخواهم
خدا را دیدهام من اندرون چشمهای تو
من از پروردگار خود همان اعجاز میخواهم
حقیقت عشق تو باشد و باقی هیچ در عالم
ندای عشق در عالم طنینانداز میخواهم

