شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۵۸
سلمان ساوجی
سلمان ساوجی( غزلیات )
100

غزل شمارهٔ ۲۵۸

نعره زنان آمدم بر در میخانه دوش
نعره مستان شنید، باده درآمد به جوش
مدعیی جوش می، دید بپیچید سر
زاری چنگش به گوش آمد و بگرفت گوش
رند خراباتیش، داد شرابی گران
هر که خورد جرعه ای باز نیاید به هوش
مطرب مجلس بساز، پرده ابریشمیت
تا همه بر هم زنیم، پنبه پشمینه پوش
هر که به صبح ازل، جای می ازین می کشید
در عرصاتش کشند، روز قیامت به دوش