شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
حکایت شمارهٔ ۴۳
سعدی
سعدی( باب دوم در اخلاق درویشان )
250

حکایت شمارهٔ ۴۳

بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا. گفت: کمینه آن که مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدّم دارد و حکما گفته اند: برادر که در بند خویش است نه برادر و نه خویش است.
همراه اگر شتاب کند همره تو نیست
دل در کسی مبند که دل بسته تو نیست
چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتر از مودت قربی
یاد دارم که مدّعی در این بیت بر قول من اعتراض کرده بود و گفته: حق تعالی در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است و به مودت ذی القربی فرموده و اینچه تو گفتی مناقض آن است. گفتم: غلط کردی که موافق قرآن است:
و اِن جاهَداکَ عَلی اَن تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ به عِلمٌ فلا تُطِعْهما
هزار خویش که بیگانه از خدا باشد
فدای یک تن ِ بیگانه کآشنا باشد