شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
حکایت شمارهٔ ۱۸
سعدی
سعدی( باب دوم در اخلاق درویشان )
114

حکایت شمارهٔ ۱۸

عابدی را پادشاهی طلب کرد.
اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند.
آورده اند که داروی قاتل بخورد و بمرد.
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله می کنند نماز
چون بنده خدای خویش خواند
باید که به جز خدا نداند