شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۸۵
عرفی شیرازی
عرفی شیرازی( غزلها )
53

غزل شمارهٔ ۱۸۵

اگر چه راه به عیب تو کس عیان نبرد
گمان مبر که به عیب تو کس گمان نبرد
ز مکر نفس حذرکن، که هیچ کس حرفی
نیاورد که دو صد گوهر از میان نبرد
ترحمی که به بستر فتاده چشمهٔ خور
چنانکه برگ گلش زنند جان نبرد
جهان مهر و وفا را فدا شوم ، که در او
کسی گمان عداوت به آسمان نبرد