شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۲۴
عنصری
عنصری( قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید )
96

شمارهٔ ۲۴

مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد
عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد
بر غالیه بماند بر عارض تو باد
گاهش برو بمالد و گه باز بسترد
گر پشت یابد از رخ تو لاله بشکفد
وز بیم غمزگان تو نرگس بپژمرد
نیرنگ جادوانه و ارتنگ چینیان
هر شب بنزد چشم و رخ تو که آورد
و آن صد هزار حلقۀ مشکین پر شکن
هر ساعتی بگرد گل تو که گسترد
چشم تر است مایۀ نیرنگ و دلبری
نرگس ندیده ام که بنیرنگ دل برد
طبعی بر آن دو زلف تو چندان گره فتاد
کش مرد هندسی بدو صد سال نشمرد