شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
دیدار تو
منوچهر آتشی
منوچهر آتشی( گزیدهٔ اشعار )
104

دیدار تو

دیدار تو صبح را زیبا می کند
حتی اگر فلاخُن رگبار
سنگسار بکند شیشه های پنجره را
حتی اگر صبح با کسوف بدمد
خیره خواهد شد چشم من
از طلوع گلوی تو از مقنعه
دیدار تو روز را
سبز و خوانا می سراید
حتی اگر برف
نام های تمام درختان و پرندگان را بپوشاند
دیدار تو غروب را به درنگ وا می دارد
حتی اگر ماهی گیران از دریا برگردند
و کلاغ ها
تمام افق را بپوشانند
و پرستوها قیچی کنند
اندک آبیِ باقیمانده از روز را
دیدار تو شب را
آه
چه تالار آینه ای رویاهای من
و چه تکثیر غریبی
از صدها تو