شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
ای چشم شیرین بی‌پروا
منوچهر آتشی
منوچهر آتشی( گزیدهٔ اشعار )
151

ای چشم شیرین بی‌پروا

همه جا می‌بینم‌ات
به درخت و پرده و آینه
نمی‌دانم اما
تو مرا دنبال می‌کنی
یا من تو را
ای چشم شیرین زیبا
به گل‌ها می‌بینیم و می‌بینم‌ات
به گل‌ها نشسته‌ای و می‌بینیم
بر آب می‌نگرم و می‌بینم‌ات
در آب می‌لرزی و می‌بینیم
تو مرا جست‌وجو می‌کنی یا من تو را ای چشم شیرین دل‌ربا
همه‌ رویاهایم را نیلوفری کرده‌ای
و همه‌ خیال‌هایم را به بوی شراب آغشته‌ای
همه‌جا
گرمای خانه و جان و جهان است حضورت
ولی چشم که باز می‌کنم
نمی‌بینم‌ات دیگر
با آن‌که می‌دانم
تو می‌بینی‌ام همه جا
من شیدای توام
یا تو مرا گرفته‌ای به بازوی سودا
ای چشم شیرین بی‌پروا