شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
بخش ۴۹ - بوالعباس سریج
خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری( طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات )
79

بخش ۴۹ - بوالعباس سریج

امام وقت خود ویرا شافعی کهین می‌گفتند! از بزرگی روزی بر کران مجلس جنید بر گذشت بنوشید و برفت کسی ویرا گفت: که چون دیدی جنید را؟ گفت: رموز قوم لا اعرفها، غیر ان لهذا الشیخ صولة لیست بصولة المبطلین.
شیخ الاسلام گفت: پیر را صولت باید، که از ولایت عین افتد، او را پیک و دربان نبود، هر که او را بیند بشکوهد، ترا بآن کار نیست آن هیبت ازودانی. آن از چیست؟ میان او، و میان عزت حجاب نیست، او که بعین کار عالم بود، گاه بصولت و غیرت رود، و گاه بخلق.