شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
در مدح حضرت علی سلام الله علیه و آله
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( مخمس ها، مسدس ها و ... )
23

در مدح حضرت علی سلام الله علیه و آله

خدیو ملک ولایت ، شفیع روز جزا
وصی احمد مرسل ، شهنشه دو سرا
علی عالی اعلی و همسر زهرا
ولی والی و والا حبیب خاص خدا
گواه مرتبتش هل اتی علی الانسان
محمد عربی ختم انبیاء عظام
که بود آئینۀ ذوالجلال و الاکرام
به جمله خلق ز حق داد این چنین پیغام
علی است بعد وفاتم ، امام در اسلام
به انس و جن و گیاه و فرشته و حیوان
حقش نخوانم اما حق است و حق بین است
خدای را ز ازل شاه کشور دین است
یگانه شمس درخشان به ملک آئین است
به حق حق که سزاوار مدح و تحسین است
چنان که یزدان ، مداح اوست در قرآن
ز عشق اوست غزلخوان به گلستان بلبل
که کرده است به ظاهر بهانه عشق گل
بیاد زلف سیاه وصی ختم رسل
شده است خیره بدانسان بطره سنبل
که خویشتن نشناسد ز زمرۀ مرغان
ز هیچ کس نکند قبض روح عزرائیل
دروغ و راست نسنجد به حشر میکائیل
نیارد از طرف حق پیام جبرائیل
به هیچگه نشود وقت صور اسرافیل
مگر به امر علی ولی شه ایمان
خلاص ، نوح نبی ناشد از تف طوفان
به تخت شاهی ننشست یوسف از کنعان
ز خاک عیسی مریم نرفت بر کیوان
نخورد خضر پیمبر ز چشمۀ حیوان
مگر به دست یداللهی ولی جهان
ز عشق او مه تابان و ثابت و سیار
نموده چهرۀ گلرنگ زعفرانی وار
گرفته اند به افلاک بزم در شب تار
که شاه ملک ولایت قسیم جنّت و نار
دمی نظر سوی ایشان نماید از احسان
چو غنچه لعل مبارک به امر حق بشکفت
به نغمه های بسی دلنشین سلونی گفت
ز بحر وحدت حق گوهر معمّا سفت
رموز عشق خدا را ز عاشقان ننهفت
چو از ازل به حق خویش بسته بد پیمان
فرشتگان همه از امر خالق رحمان
به بل بشر بنمودند سجده جز شیطان
نداشت چشم بصیرت ندید فاش و عیان
که گشته گوهر شهوار در صدف پنهان
وگرنه سجده نمودی به آدم از دل و جان
قسم به نرگس مست و به طاق ابرویت
قسم به طرۀ مشکین و جعد گیسویت
قسم به پرتو شمس جمال دلجویت
قسم به ذات و صفات و به اسم نیکویت
« کمال » را ز کرم شوی نامۀ عصیان