شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
نظری خوش به موج و دریا کن
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( غزلیات )
46

نظری خوش به موج و دریا کن

در دلت خویش را تماشا کن
خویشتن را ز خود تمنّا کن
باده از دست خود بگیر و بنوش
دل خود را از آن مصفّا کن
صورت خویش بین و عاشق شو
خویشتن را ز عشق رسوا کن
خویش را موج و عین دریا بین
نظری خوش به موج و دریا کن
اندر آئینه لعل خویش ببوس
جلوه ای زِنْطباق لبها کن
تیری اندر کمان ابرو نه
دل خود بهر آن مهیّا کن
زلف خود بر جمال خویش بریز
از رخت باز پرده را وا کن
اشک خود را بروی خویش ببار
خیس آن چهرۀ پریسا کن
عاشقانه به چشم خویش نگر
خویش را در دو کون بینا کن
بهر خود شعر عاشقانه بگو
خویشتن را ز خویش گویا کن
خویش بر خویشتن بزن لبخند
غنچه را خون ز دیده پالا کن
چشم خود بر جمال خویش بدوز
خویشتن را ز خویش شیدا کن
در کمالت « کمال » خویش به بین
هر دو را چون خدای یکتا کن