شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
مولودیه مسعود حضرت زهرا (س)
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( قصیده ها )
76

مولودیه مسعود حضرت زهرا (س)

اگر چه باده صافی به قیمت جان است
بریز یک دو سه ساغر که نیک ارزان است
به بحر باده اگر عاشقی غریق شود
به جان ساقی مه رو هنوز عطشان است
ز شوق بادۀ جانبخش خندۀ معشوق
دو چشم عاشق مسکین همیشه گریان است
ز جام بادۀ گلگون به حلقۀ عشّاق
عذار عارض ساقی چو خور نمایان است
شراب ناب ندانم ز جوش خویش چه کرد
بر آن دلی که ز شوق شراب بریان است
دلا ز شمع بیاموز رسم جانبازی
که اشک ریزد و در عین حال خندان است
هر آن که دل بدهد در هوای معشوقی
دلش چو زلف عروس چمن پریشان است
ندانم از گل رویی چه خواند مرغ سحر
که بانو ای حزین روز و شب غزلخوان است
دلا در آتش دل روز و شب مدام بسوز
بر آن دلی که ز عشق نگار حیران است
خراب خمر نداند که عشق و مستی چیست
خراب نور خدا نور چشم مستان است
خوش آن دلی که بود خون ز عشق نگار
خوش آن سری که اسیر کمند مردان است
نگار شمس رخی را دلا ندانم کیست
که در سراچۀ دل آشکار و پنهان است
مرو به صومعۀ زاهدان خویش پرست
بیا به میکده کاین جایگاه خوبان است
مخور شراب خراب کدوی نفسانی
که آن شراب به کامت چو آب نیران است
به جان دوست که دنیای دون دون پرور
دکان خرابۀ فرعون و دام شیطان است
مبوس دست کسی را که رام ابلیس است
ببوس پای کسی را که نور یزدان است
مخور فریب سر و ریش و جبّه و دستار
که اهرمن صفتی در لباس ایمان است
بخور شراب حقیقت ز جام آن دلدار
که در گدا صفتی بر دو کون سلطان است
بنوش باده صاف از خم محمد (ص) و آل
که این شراب حقیقت خوراک انسان است
کنون که مولد زهرای اطهر است ای دل
بیار باده که قلبم ز شوق لرزان است
خدای را ز کرم ساقیا بده می ناب
که این ضعیف به خوان کریم مهمان است
چگونه راه برم در حریم خانۀ او
که جبرئیل بر این خانه همچو دربان است
سرور قلب نبی علّت وجود دو کون
در آسمان حقیقت چو ماه تابان است
حبیبۀ ازلی مادر حسین و حسن
که عصمتش ز خداوند حیّ سبحان است
ظهور نور احد همسر ولی خدا
که قدر و منزلتش فوق عرش رحمان است
شفیعۀ دو سرا مام اولیای کبار
که از محبّت او قلب ما گلستان است
منیر نور دو عالم صدیقۀ کبری
ظهور مغفرت حق و عین غفران است
سفینه کرم و بحر بیکران وفا
محیط مرکز ایمان و جان قرآن است
کسی چگونه نماید بیان نعمت او
که کمترین نعمش در بهشت رضوان است
چگونه وصف کنم داستان حشمت او
که حشمتش به یقین برتر از سلیمان است
سزد که با دل خوش جمله عاشقان گویند
که رشک جنت فردوس بزم رندان است
سرود عشق بخوانید و عیش و نوش کنید
که آسمان و زمین از نشاط رقصان است
فکنده خان خدایی؛ خدا ز جود و کرم
همیشه چشم گدا خیره خیره بر خوان است
«کمال» قطره به دریا مبر که نیست روا
اگرچه حضرت او بحر فضل و احسان است
ز پرتوی رخ زیبای حضرت زهرا (س)
سراسر دو جهان پر ز نور عرفان است