شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۷
عطار
عطار( باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع )
101

شمارهٔ ۷

شمع آمد و گفت: آمده جانم به لب است
باکشتن روزم این همه سوز شب است
زین آتش تیز در عجب ماندهام
تا اشک چگونه مینسوزد عجب است