شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۹
عطار
عطار( باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع )
104

شمارهٔ ۳۹

شمع آمد و گفت: مانده در سوز و گداز
کار من غم کشته کی آید با ساز
گرچه همه جمع را زِ من روشنی است
در چشم همه به هیچ میآیم باز