شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۴۰
عطار
عطار( باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد )
105

شمارهٔ ۴۰

درداکه قرار از دل سرمستم رفت
خون شد دلم و امید پیوستم رفت
بر بوی وصال او نشستم عمری
او دست نداد و جمله از دستم رفت