شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳
عطار
عطار( باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد )
216

شمارهٔ ۳

چون نیست رهی به هیچ سوئی کس را
جز خون خوردن نماند رویی کس را
هر کس گوید که کردم آن دریا نوش
خود تر نشد از وی سر مویی کس را