شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۴۱
عطار
عطار( باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر )
94

شمارهٔ ۴۱

شد عقل ز دست و سخت مضطر افتاد
تا موی چو سیم و روی چون زر افتاد
عمری که ز سر غرور سودا پختم
امروز مرا چو کفک با سر افتاد