شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳
عطار
عطار( باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر )
101

شمارهٔ ۳

خون شد همه جانها و جگرها همه ریش
و آگاه نگشت هیچ کس از کم و بیش
خوش خوش بشنو حدیث خویش ای درویش
از پس منشین که کار داری در پیش