شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
گزیدهٔ غزل ۲۹
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات (گزیدهٔ ناقص) )
87

گزیدهٔ غزل ۲۹

ای صبا بوسه زن ز من در او را
ور نرنجد لب چو شکر او را
چون کسی قلب بشکند که همه کس
دل دهد طرهٔ دلاور او را
رو سوی سر و تا فرو بنشیند
زانکه بادیست هر زمان سر او را
دل مده غمزه را به کشتن خلقی
حاجت سنگ نیست خنجر او را
چون بسی شب گذشت و خواب نیامد
ای دل اکنون بجو برادر او را