شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۵۴
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات )
47

شمارهٔ ۵۴

الا دمعی سارعت والهوا
وقد ذاب قلبی هو والنوا
اسیرست ازان میر خوبان دلم
به دردی که هرگز ندیدم دوا
اذا اشرق الشمش من صدغه
فنعم الهوا فی جناتی هوا
دلم خون شد و ناید ار باروت
بر این ماجرا چشمم اینک گوا
ولی الموالی علی حبه
و لکنه فی بوادی لوا
بتا نا مسلمانیی می کنی
که در کافرستان نباشد روا
و قد و قدالبین نیرانه
ترقی دخانی بجوالهوا
بماندم من اندر چنین حالتی
نگفتی که حالت چه شد، خسروا