شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۶۷
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات )
45

شمارهٔ ۳۶۷

آنچه بر جان من ز غم رفته ست
همه از دست آن صنم رفته ست
می نویسد به خون من تعویذ
چه توان کرد، چون قلم رفته ست
پای در ره نهاد و مهر گذاشت
زانکه در راه مهر کم رفته ست
به ستم می رود ز من، یا رب
برکسی هرگز این ستم رفته ست؟
جان به دنبال او روان کردم
گر نیاید، حیات هم رفته ست
خسروا، با شب فراق بساز
کافتاب تو در عدم رفته ست