شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۰۸
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات )
46

شمارهٔ ۳۰۸

از لعل آتشین تو دل کان آتش است
زان لعل سوخته ست دل و جان آتش است
بشکن بتان آزر ازان رو خلیل وار
کان روی تو نه روی گلستان آتش است
سرگشته عاشق از تو، بگو، گوی چون برد
دل اسپ روم و روی تو میدان آتش است
دی تیر می گشادی و می سوختی مرا
بر تیر نی ز غمزه و پیکان آتش است
این تن که سوز عشق برآورد داد از او
کشتی چوب بر سر طوفان آتش است
خسرو، تنی چو کاه و فراقی درونه سوز
درویش خانه از خس و باران آتش است