شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۱۲۹۲
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات )
47

شمارهٔ ۱۲۹۲

منت هر شب که گرد کوی گردم
ز بهر آن رخ دلجوی گردم
همی گوید که جان ده پیش رویم
چه می گویم سر آن روی گردم
همان تلخم که می گویی، همی گوی
که گر بنوازیم، بد خوی گردم
ز من دی یاد دادنت به بد گفت
فدای گفت آن بدگوی کردم
مرا، جانا، ز گل بوی تو آید
به بستان از پی آن بوی گردم
ز من پرسی که بر در کیستی تو
سگم گرد سر آن کوی کردم
ز کویت بگذرم، گر خاک گردم
ز زلفت نگسلم، گر موی گردم
صبوری شب مرا می گفت تا چند
گریزان از درت هر سوی گردم
دل خسرو تو داری، گر همه عمر
به گرد لاله خودروی گردم