شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۱۲۸۹
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات )
38

شمارهٔ ۱۲۸۹

دل بی عشق را من دل نگویم
تن بی سوز را جز گل نگویم
شکایت ناورم از عشق بر عقل
جفای شحنه با عاقل نگویم
الا، ای آب حیوان، پیش زلفت
ره ظلمات را مشکل نگویم
بگیرم زلف تو فردا، ولیکن
چه زاید آن شب حامل، نگویم
به اقطاع تو دل را خاص کردم
که جان را هم در آن داخل نگویم
ز جانت نیک گویم تا توانم
وگر بد گویمت از دل نگویم
بسوزم در غمت، وین راز با کس
فراقم گر کند بسمل، نگویم
به خسرو گویم این غم کو اسیر است
وگر خود بینمش عاقل، نگویم