شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
خم شراب عشق
ابوالفضل حقیقت
ابوالفضل حقیقت( راه محبت )
417

خم شراب عشق

مولود دل كعبه به محراب شهید است
یعنی كه علی بر در این خانه كلید است
فرموده محمد كه منم شهر و علی در
یعنی كه درون را به جز از درب پدید است؟
او ساقی مستان الست است ز كوثر
بر جنت و بر نار چو معیار اكید است
مستان دو عالم به سماع‌اند به گردش
در مركز این دایره آن دّر فرید است
جبریل به شاگردی او فخر فروشد
او نسخه عینیت قرآن مجید است
ای شب گله از بخت سیه بس كن و بنگر
لبخند علی مژده یك صبح سپید است
هر كس كه شناسد شه مردان خدا را
او را به طربخانه‌ی فردوس نوید است
سالار و امیر است همه پادشهان را
هر شاه كه عاشق شودش اهل خرید است
ای وای چه دور است ز آرامش مستی
هر كو ز خم عشق خداوند بعید است
هر لحظه به او وصل شوی نیك ببینی
آرامش و شادی و سرورت چه مزید است
گه زلف سیاه است و جلال است به میدان
گه لطف و جمال ‌است و بتی روی‌سفید است
دانی به چه خوش كرده دل خویش گدایت
او را به نظر كردن آن شاه امید است
من مات علی حب علی مات شهیدا
در عشق علی هر كه شود كشته شهید است
گویند كجا شعر و حقیقت به هم آمد
آنجا كه لب و آب روان، سایه بید است