شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
موی پریشان
ابوالفضل حقیقت
ابوالفضل حقیقت( راه محبت )
432

موی پریشان

از داغ غم توست كه در سوز و گدازم
پر شور تر از قصه محمود و ایازم
پیراهن نارنجی‌ و آن موی پریشان
بُرده‌ است قرار دل و گشته ‌است نیازم
در حلقه زلف تو گرفتارم و عمری
در پیچ و خم آن ره تاریك و درازم
آن خال سیه بر رخ زیبای تو هندو
چرخانده كنون قبله دیرین نمازم
ابروی تو محراب نمازی است كه آن را
تطهیر وضو از گهر دیده بسازم
از آمدنت ساز به دیوار نوازد
مدهوش ز موسیقی آن نغمه سازم
دین و دل و دنیا و همه هستی خود را
مستانه یكایك به قمار تو ببازم
می‌چرخی و از گردش روی تو پیاپی
گاهی به نشیبم من و گاهی به فرازم
در چرخه دوار سیاهی و سپیدی
در نقطه پرگار، تو بنمای طرازم
هرگاه بخوانی كه بیا نیست درنگم
با اسب فلك سوی تو بی‌وقفه بتازم
صد شكر كه دیدم رخ ماه تو و دائم
یاد آور آن خاطره روح نوازم
ای بر دلم آتش زده آن برق نگاهت
بر اهل دو عالم به نگاه تو بنازم
پوشانده‌ای از روی كرم عیب و گناهم
رازت نكنم فاش كه من محرم رازم
از مرحمت حضرت عالی است كه امروز
در حلقه عشاق ورود است جوازم
روی تو مرا هست حقیقت برهانم
زین دام كه عمری است گرفتار مجازم