شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل ۲۰۲
وحشی
وحشی( غزلیات )
116

غزل ۲۰۲

چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد
رود با یک جهان نا اهل طرح صحبت اندازد
حذر از صحبت او باش اگر خود یک نفس باشد
که گر خود پادشاهی کثرت اندر حرمت اندازد
نگه دار آب و رنگ خویش ای یاقوت پر قیمت
که بی آبی و بی رنگی خلل در قیمت اندازد
چو باشد باده در خم تلخی و حالی دگر دارد
تصرف کردن بادیش از کیفیت اندازد
خلاف عقل باشد می نخورده جامه آلود
برد خود را کسی در شاهراه تهمت اندازد
تو و مارا وداع حسن و عشق اولاست کاین صحبت
نه تنها حسن را ، سد عشق را از حالت اندازد
مجال گفت و گو تنگ است ، گو وحشی زبان در کش
همان به کاین نصیحتها به وقت فرصت اندازد