شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شماره 12
وحدت کرمانشاهی
وحدت کرمانشاهی( غزلیات )
107

غزل شماره 12

از یک خروش یا رب شب زنده دارها
حاجت روا شدند هزاران هزارها
یک آه سرد سوخته جانی سحر زند
در خرمن وجود جهانی شرارها
آری دعای نیمه شب دلشکستگان
باشد کلید قفل مهمات کارها
مینای می ز بند غمت می دهد نجات
هان ای حکیم گفتمت این نکته بارها
آب و هوای میکده از بس که سالم است
بنشسته پای هر خم آن میگسارها
طاق و رواق میکده هرگز تهی مباد
از های و هوی عربده باده خوارها
پیغام دوست می رسدم هر زمان به گوش
از نغمه های زیر و بم چنگ و تارها
ساقی به یک کرشمه مستانه در ازل
بربود عقل و دین و دل هوشیارها
وحدت به تیر غمزه و شمشیر ناز شد
بی جرم کشته بر سر کوی نگارها