شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۹۳۶
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
41

غزل شمارهٔ ۹۳۶

در میکده مست و رند و قلاش
همصحبت عاشقان او باش
هر نور که دیده یا بد از دل
در پای خیال عشق او باش
ای عقل تو زاهدی و ما رند
عاقل چه کند حریف قلاش
ظاهر جامیم و باطناً می
صورت نقشیم و معنی نقاش
معشوق خودیم و عاشق خود
گفتیم حدیث عشق خود فاش
می نوش ز جام ساقی ما
سرمست چو چشم یار خوش باش
من بندهٔ سیدم که دایم
مست است و حریف و رند و اوباش