شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۴۹۶
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
48

غزل شمارهٔ ۴۹۶

نقطه در دایره نمود و نبود
بلکه آن نقطه دایره بنمود
نقطه در دور دایره باشد
نزد آن کس که دایره پیمود
اول و آخرش به هم پیوست
نقطه چون ختم دایره فرمود
دایره چون تمام شد پرگار
سر و پا را به هم نهاد آسود
به وجودیم و بی وجود همه
به وجودیم ما و تو موجود
همه عالم خیال او گفتم
باز دیدم خیال او ، او بود
خوشتر از گفته های سید ما
نعمت الله دگر سخن نشنود