شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۱۰
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
48

غزل شمارهٔ ۱۱۰

آفتابی ز ماه بسته نقاب
کرده در گوش درهای خوشاب
چشم عالم به نور او روشن
سخنی نازک است خوش دریاب
نقش رویش خیال می بندم
که به بیداری و گهی در خواب
می خُمخانهٔ حدوث و قدم
نوش می کن به شادی احباب
نور آن ماهرو که می بینی
آفتابست نام او مهتاب
سر موئی ز سِر او گفتم
سر زلفش از آن شده در تاب
نعمت الله حجاب را برداشت
چون حجاب است در میان اسباب