شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۱۵
سیف فرغانی
سیف فرغانی( غزلیات (گزیدهٔ ناقص) )
73

غزل شمارهٔ ۱۱۵

دل در غم چون تو بی وفایی
در بستم و می کشم جفایی
عمرت خوانم از آنکه با کس
چون عمر نمی کنی وفایی
هر روز به هر کسیت میلی
هر لحظه به دیگریت رایی
گر نیست دل تو راست با ما
می زن به دروغ مرحبایی
گم گشت و نشان همی نیابم
مسکین دل خویش را به جایی
در کوی خود ار ببینی او را
از ما برسان بدو دعایی
در دل غم غیر تست ای دوست
در خانهٔ کعبه بوریایی
ای مرهم انده تو کرده
درد دل ریش را دوایی
وی مصقلهٔ غم تو داده
آیینهٔ روح را صفایی
گر سود کند زیان ندارد
در کوی تو گه گهی گدایی
سیف از غم عشق تو سپر کرد
گر تیغ برو کشد قضایی