شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۶۳
سنایی
سنایی( غزلیات )
59

غزل شمارهٔ ۲۶۳

روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم
گستاخ وار بر سر کویش گذر کنم
لبیک عاشقی بزنم در میان کوه
وز حال خویش عالمیان را خبر کنم
جامه بدرم از وی و دعوی خون کنم
شهری ازین خصومت زیر و زبر کنم
یا تاج وصل بر سر امید برنهم
یا مردوار سر به سر دار برکنم