شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
بخش ۴۲ - غزل
سلمان ساوجی
سلمان ساوجی( جمشید و خورشید )
108

بخش ۴۲ - غزل

خواهد گل رعنا که او باشد به آب و رنگ تو
دارد به وجهی رنگ تواما ندارد سنگ تو
گر سرو قدت در چمن روزی ببیند نارون
ناگه برآید سرخ و زرد از سرو سبز آرنگ تو
ای غنچه رعنای من، بگشا لب و بر من بخند
کاید دل بلبل به تنگ از دست خوی تنگ تو
چشمت ز تیغ حاجبان بس تنگ بار افتاده است
باری نمی آید کسی در چشم شوخ شنگ تو
آهنگ قصدم می کند مطرب به آواز بلند
خواهد دریدن پرده ام آواز تیز آهنگ تو