شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
حکایت شمارهٔ ۹
سعدی
سعدی( باب چهارم در فواید خاموشی )
130

حکایت شمارهٔ ۹

در عقد بیع سرایی متردّد بودم. جهودی گفت: آخر من از کدخدایان این محلتم. وصف این خانه چنان که هست از من پرس، بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم: به جز آن که تو همسایه منی!
خانه ای را که چون تو همسایه است
ده درم سیم بد عیار ارزد
لکن امیدوار باید بود
که پس از مرگ تو هزار ارزد