شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۳ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۴۲- سورة الشورى - مکیه )
61

۳ - النوبة الاولى

قوله تعالى: فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ، هر چه شما را دادند از چیز، فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا آن ناپاینده است برسیدنى در زندگانى این جهان، وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏، و آنج بنزدیک اللَّه است، به است و پاینده‏تر، لِلَّذِینَ آمَنُوا، ایشان را که بگرویدند، وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (۳۶) و بخداوند خویش پشتى میدارند.
وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ، و ایشان که مى‏پرهیزند، کَبائِرَ الْإِثْمِ، از بزرگهاى گناهان، وَ الْفَواحِشَ، و از کارهاى زشت، وَ إِذا ما غَضِبُوا و چون در خشم شوند، هُمْ یَغْفِرُونَ (۳۷)، ایشان را میآمرزند.
وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ، و ایشان که پاسخ میکنند خداوند خویش را، وَ أَقامُوا الصَّلاةَ، و نماز بپاى میدارند، وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُمْ، و کار ایشان در میان ایشان در مشاورت بود، وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (۳۸). و از آنج ایشان را روزى دادیم، هزینه میکنند.
وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ، و ایشان آنند که چون افزونى جستن بایشان رسد، هُمْ یَنْتَصِرُونَ (۳۹). ایشان از کین میکشند و داد مى‏ستانند.
وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها، پاداش بدى، بدى است هم چنان، فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ، هر که فرا گذارد و آشتى کند، فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، مزد او بر خداى است، إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ (۴۰). اللَّه ستمکاران را دوست ندارد.
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ، و هر که کین کشد، پس ستم کردن او، فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ (۴۱). ایشان آنند که بر ایشان راهى نیست.
إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ، راه بر ایشانست که ستم میکنند بر مردمان، وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، و افزونى میجویند در زمین، به بى‏حق، أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (۴۲)، ایشانراست عذابى دردنماى.
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ، هر که شکیبایى کند و بیامرزد، إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (۴۳). آن از کارهاء جدّ است و قصدهاى درست.
وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ، و هر که، اللَّه او را بى‏راه کند، فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ، او را یارى دهى نیست از پس اللَّه، وَ تَرَى الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ، و کافران را بین آن گه که ایشان عذاب بینند، یَقُولُونَ هَلْ إِلى‏ مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ (۲۴)؟ میگویند، باز بردن را هیچ راهى هست؟
وَ تَراهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْها، و بینى ایشان را که با ایشان مینمایند، خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ، فرومانده و از دست افتاده از خوارى، یَنْظُرُونَ، مینگرند، مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ، از چشم نهان مینگرند،.
وَ قالَ الَّذِینَ آمَنُوا، و گرویدگان گویند،، إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ، زیان‏کاران ایشانند که از خویشتن و کسان خویش درماندند، أَلا إِنَّ الظَّالِمِینَ فِی عَذابٍ مُقِیمٍ (۴۰) آگاه باشید که کافران در عذابى‏اند پاینده و همیشگى.
وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ، و ایشان را هیچ یارى دهى نبود، یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ، که ایشان را فریاد رسد و یارى دهد فزود از اللَّه، وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ،و هر که اللَّه او را بى‏راه کند، فَما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ (۴۶). او را هیچ راهى نیست.
اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ، پاسخ کنید خداوند خویش را، مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ، پیش از آنکه روزى آید، لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ، که آن روز از خداى هیچ باز پس بردنى نیست، ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ، شما را آن روز، هیچ پناهى نه، وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ (۴۷). و نتوانید که گوئید، این نشاید و نباید.
فَإِنْ أَعْرَضُوا، اگر برگردند از پذیرفتن، فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً، که ترا بر ایشان نگهبان نفرستادیم، إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلاغُ، نیست بر تو مگر پیغام رسانیدن، وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً، و ما هر گه که مردم را بچشانیم از خویشتن بخشایشى، فَرِحَ بِها، شادى درگیرد بآن، وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ، و اگر رسد بایشان بدى، بکرد دو دست ایشان، فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ (۴۸). آدمى ناسپاس است.
لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، خدایراست پادشاهى آسمانها و زمینها، یَخْلُقُ ما یَشاءُ، میآفریند آنچه خواهد، یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً، مى‏بخشد او را که خواهد فرزندان مادینه،، وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ) (۴۹). میبخشد او را که خواهد پسران.
أَوْ یُزَوِّجُهُمْ، یا ایشان را صنف صنف کند آمیخته، ذُکْراناً وَ إِناثاً، نرینان و مادینان، وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقِیماً، و هر که را خواهد سترون کند نازاینده، إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ (۵۰). او دانایى توانا است،.
وَ ما کانَ لِبَشَرٍ، هرگز نبود هیچ مردم را، أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ، که اللَّه سخن گفتید با او، إِلَّا وَحْیاً، مگر بنمودن در خواب،، أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ، از پس پرده، أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا، یا رسول فرستد، فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ، تا پیغام رساند بدستورى و فرمان او آنچه میخواهد، إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ (۵۱). او بر است زبر خلق، دانایى راست کار.
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ، و هم چنان پیغام دادیم بتو، رُوحاً، نامه زندگانى دلها را، مِنْ أَمْرِنا، از فرمان و سخن ما، ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ، تو ندانستى که نامه چه بود و ندانستى که ایمان چه بود.
وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً، لکن ما این نامه را روشنایى کردیم، نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا، راه مینمائیم باین نامه، هر که را خواهیم از بندگان خویش را.
وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۵۲). و تو راه مى‏نمایى براه راست.
صِراطِ اللَّهِ، راه خداى، الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ، آن خداى که او راست هر چه در آسمانها و هر چه در زمینها، أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ (۵۳). آگاه باشید که با خواست خدا گردد، همه کارها.