شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۴ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۲۴- سورة النّور- مدنیّة )
72

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالى: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اللَّه است روشن دارنده آسمانها و زمین، «مَثَلُ نُورِهِ» صفت نور او «کَمِشْکاةٍ» چون توله قندیل است، «فِیها مِصْباحٌ» در سر توله آن قندیل چراغى، «الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ» آن چراغ در آبگینه قندیل، «الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» آن آبگینه راست گویى که ستاره‏اى است روشن، «یُوقَدُ» مى‏فروزند، «مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ» از روغن درختى برکت کرده در آن، «زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ» درخت زیتون نه همه شرقى. «وَ لا غَرْبِیَّةٍ» و نه همه غربى «یَکادُ زَیْتُها یُضِی‏ءُ» کامید و نزدیک بید که آن روغن خانه روشن دارید، «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» و هر چند آتش بآن روغن نرسید «نُورٌ عَلى‏ نُورٍ» روشنایى آتش بآن روشنایى روغن، «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» راه مى‏نماید اللَّه بروشنایى خویش او را که خواهد. «وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» و مثال میزند اللَّه مردمان را، «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» (۳۵) و اللَّه بهمه چیز داناست.
«فِی بُیُوتٍ» در خانه‏هایى، «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» که فرمود اللَّه که آن را بزرگ دارند، و قدر آن بلند دارند، «وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» و او را در آن نام برند و یاد کنند، «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها» نماز میکند او را و مى‏ستاید او را در آن مسجدها، «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» (۳۶) ببامدادها و شبانگاه.
«رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ» مردانى که مشغول ندارد ایشان را بازرگانى، «وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» و نه ستد و دادى از یاد خدا، «وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ» و از بپاى داشتن نماز و دادن زکاة، «یَخافُونَ یَوْماً» مى‏ترسند از روزى «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» (۳۷) که دلها و دیده‏ها در آن مى‏گردد، «لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ» آن را تا پاداش دهد اللَّه ایشان را. «أَحْسَنَ ما عَمِلُوا» به نیکوتر کردار که کردند، «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» و بیفزاید ایشان را افزونى از فضل خویش، «وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» (۳۸) و اللَّه روزى دهد او را که خواهد بى‏اندازه.
«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا» و ایشان که کافر شدند، «أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ» کردارهاى ایشان که میکنند راست چون گورابى است بهامون، «یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً» که تشنه آن را آب پندارد، «حَتَّى إِذا جاءَهُ» تا آن گه که آید بآن. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً» آن را هیچ چیز نیابد از آنچه مى‏بیوسد، «وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ» و اللَّه را داور یافت نزدیک کردار خویش، «فَوَفَّاهُ حِسابَهُ» باو گزارد اللَّه شما ر او و پاداش او تمام، «وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ» (۳۹) و اللَّه آسان کارست زود توان.
«أَوْ کَظُلُماتٍ» یا چون تاریکیهایى است، «فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ» در دریایى ژرف دور قعر پر آب، «یَغْشاهُ مَوْجٌ» پیچیده در سر آن موجى، «مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ» بر زبر آن موج موجى دیگر، «مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ» از بر آن موج میغى، «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» تاریکیهایى بر زبر یکدیگر، «إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ» اگر دست خود از جامه خود بیرون آرید «لَمْ یَکَدْ یَراها» نه کامید که فرا دست خویش بیند از تاریکى. «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً» و هر که اللَّه او را روشنایى ننهاد، «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» (۴۰) او را روشنایى نیست.
«أَ لَمْ تَرَ» نمى‏بینى و نمیدانى، «أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» که اللَّه را مى‏ستاید هر چه در آسمانها و زمینها کس است، «وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ» و مرغ در پرواز خویش، «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» نماز و سجود همه دانسته است و ستایش همه شنیده و دانسته، «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ» (۴۱) و اللَّه داناست بهر چه میکنند.
«وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اللَّه راست پادشاهى آسمانها و زمین «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» (۴۲) و با اللَّه است بازگشت همگان.