شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۶ - النوبة الثانیة
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۴- سورة النساء- مدنیة )
83

۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالى: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا الآیة طول اینجا غنى است و بى‏نیازى و کام، یعنى بى‏نیازى که پیدا بود بر مرد و در زىّ وى، تقول العرب: ما بفلان طائل و لا طول. معنى آیت آنست که: من لم یستطع منکم قدرة و غنى ان ینکح المحصنات، هر که توانایى و بى‏نیازى ندارد، و نتواند که آزاد زنان را بزنى کند، او را حلال است که کنیزک دیگرى بزنى کند، بشرط آنکه کنیزک همدین این مرد آزاد بود. کسایى محصنات بکسر صاد خواند در همه قرآن، مگر آنجا که گفت: وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ که این یکى بفتح صاد خواند. باقى قرّا بفتح صاد خوانند در همه قرآن. امّا من کسر الصّاد فانّه بناه على احصنت بناء الفعل للفاعل و المراد احصنت نفسها بالعفّة و التّزوج. و من فتح الصّاد بناه على احصنت فهى محصنة بناء الفعل للمفعول به، اى احصنها غیرها، امّا الزّوج، و امّا الاسلام، و امّا التّعفف و امّا الولىّ بتزویجها.
این آیت دلیل شافعى است (رض) که گفت: مرد آزاد مسلمان نشاید که کنیزک را بزنى کند مگر بسه شرط: یکى آنکه کنیزک مسلمان بود. دیگر آنکه مهر آزاد زن نیابد. سوم آنکه از آفت عزوبت ترسد. تا این سه شرط جمع نشوند روا نیست که کنیزک را بزنى کند. ابن عباس گفت: من ملک ثلاثمائة درهم وجب علیه الحجّ، و حرّم علیه نکاح الاماء و هر که آزاد زنى بزنى دارد، بهیچ حال روا نیست که کنیزک را بزنى کند و اینجا که رخصت است بیش از یک کنیزک روا نیست که بزنى کند.
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِکُمْ اى اعملوا على الظاهر فى الایمان فانّکم متعبّدون بما ظهر، و اللَّه تعالى یتولّى السّرائر. بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فى النّسب، اى کلّکم ولد آدم و یجوز أن یکون بعضکم من بعض، اى دینکم واحد، و أنتم متساوون من هذه الجهة، فمتى وقع لأحدکم الضّرورة جاز له تزوّج الأمة.
آن گه شرائط نکاح کنیزک معلوم کرد، گفت: فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ، ولایت مقیّد کرد که ولىّ باید. وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ کاوین مقیّد و فریضه کرد که کاوین باید «بِالْمَعْرُوفِ» یعنى من غیر مطل و ضرار. «الْمُحْصَناتِ» یعنى عفائف، «غَیْرَ مُسافِحاتٍ» اى غیر زانیات علانیة، «وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ» یعنى و غیر زانیات سرّا. میگوید: کنیزکى باید پرهیزکار و پارسا و خویشتن‏دار، نه زناکار نهان، نه پلید کار آشکارا، کنیزکى که نکاح گیرد بشرایط اسلام نه دوستگان گیرد، چنان که عادت اهل جاهلیت بود که مرد زن را خدن میگرفت، و زن مرد را بر هواى دل، بى‏نکاح، و بى‏قصد تحلیل و تطییب.
فَإِذا أُحْصِنَّ بفتح الف و صاد قراءت کسایى است و حمزه و ابو بکر از عاصم. و المعنى احصنّ انفسهنّ بالتّزوّج. باقى قرّا «احصنّ» خوانند، بضم الف و کسرصاد، المعنى: احصنهنّ الأزواج، و قد تقدّم بیان ذلک. بفتح الف معنى آنست که چون آن کنیزکان شوى کردند. و بضم الف معنى آنست که چون ایشان را بشوى دادند.
فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ محصنات اینجا حرائرند، و عذاب حدّ زناست، که شرع آن را مقدّر کرد. میگوید: اگر این کنیزکان پس از آنکه ایشان را بشوى دادند زنا کنند، بر ایشان است نیمه حدّ آزاد زنان و نیمه حدّ آزاد زنان بمذهب شافعى پنجاه زخم چوبست و شش ماه نفى بیک قول. و بمذهب شافعى سیّد را رسد که مملوک خویش را حد زند و بمذهب ابو حنیفه نرسد او را، بلکه حد زدن بامام مفوّض است، و دلیل شافعى خبر
مصطفى (ص) قال: «اقیموا الحدود على ما ملکت ایمانکم»
و قال (ص): «اذا زنت امة احدکم فتبیّن زناها فلیجلدها الحدّ و لا یثرّب علیها، ثمّ ان زنت فلیجلدها الحدّ و لا یثرّب علیها، ثمّ ان زنت الثّالثة فتبیّن زناها فلیبعها، و لو بحبل من شعر».
ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ یعنى نکاح الأمة لمن خاف بلیّة العزوبة منکم، میگوید: این نکاح کنیزک آن کس را حلالست از شما که از عزبى ترسد که در بلائى افتد، که دین وى در آن تباه گردد و قیل معناه لمن خاف ان یحمله شدّة الغلمة على الزّنا، فیلقى العنت و هو الحدّ فى الدّنیا او العذاب فى الآخرة.
آن گه گفت: وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ و اگر آزاد مرد صبر کند و خویشتن را در عزوبت نگه دارد، و کنیزک را بزنى نکند او را به بود، تا فرزندش بنده کسى نباشد. یونس بن مرداس گفت خادم انس مالک که: پیش انس و ابو هریره نشسته بودم. انس گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «من احبّ ان یلقى اللَّه عزّ و جلّ طاهرا مطهّرا فلیتزوّج الحرائر»، و ابو هریره گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «الحرائر اصلاح البیت و الاماء هلاک البیت».
وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ یعنى بالعبد حین رخّص له فى نکاح الامة، اذا لم یجد طول الحرّة و خاف العنت.
یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ کوفیان این لام را لام کى گویند و بصریان لام خفض گویند، و معناه لأن بیّین لکم شرائع دینکم و مصالح امرکم. میگوید: اللَّه میخواهد که شرایع دین شما، و مصالح کار شما، بر شما روشن کند، و فرا نماید، که صبر کردن و خود را در عزوبت نگه‏داشتن به است از نکاح کنیزک. وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ و میخواهد که شما را بدین ابراهیم و اسماعیل راه نماید، و بآن دین حنیفى که پیشینیان داشتند در تحریم مادران و خواهران و دختران یعنى که این زنان محرّمات که درین آیات بیان کردیم بر دینداران پیش هم چنان محرّم بودند.
وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ و میخواهد که شما را از معصیت بطاعت باز آرد، و شما را باز پذیرد. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ و اللَّه دانایست راست‏دان، میداند که صلاح دین بندگان در چیست؟ و فرمان بردار و نافرمان ازیشان کیست؟
وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ اى یخرجکم من کلّ ما یکره و یأبى، الى ما یحبّ و یرضى. وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ گفته‏اند: اینان گبران‏اند که نکاح خواهران و دختران برادر و خواهر روا داشتند، و مسلمانان را گفتند: شما دختر خاله و عمّه بزنى میکنید چرا دختر برادر و خواهر بزنى نکنید؟ و همه یکسانند؟
ربّ العالمین گفت: ایشان بر پى شهوتهاى خویش میروند، و میخواهند که شما را نیز از راه راستى بگردانند. مجاهد گفت: این زانیان‏اند که دیگران را همچون خود میخواهند. چنان که در زنا دین خویش تباه میکنند، میخواهند که دین دیگران تباه کنند. مصطفى (ص) گفت: بر شما باد که زنا نکنید و در اباحت آن معتقد نباشید، که در آن شش خصلت است: سه در دنیا و سه در عقبى. اما در دنیا آبروى ببرد، و درویشى بر دوام پیش آرد، و عمر کوتاه کند و در عقبى بسخط خداى رسد، و شمار بد بیند، و جاوید در آتش بماند. آن گه مصطفى (ص) این آیت بر خواند: «أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ». معنى خبر آنست که هر که زنا کند، و مباح بیند، جاوید در آتش بماند، امّا اگر مباح نبیند پس عاصى بود نه جاحد و عاصى جاوید در دوزخ بنماند و اگر از معصیت توبه کند ایمان بوى باز آید، و او را نسوزاند بآتش. مصطفى (ص) گفت: «اذا زنى العبد نزع منه سر بال الایمان، فان تاب ردّ علیه و کان ابن عباس یقول لغلمانه: تزوّجوا انّ الرّجل اذا زنى نزع عنه نور الایمان، فان شاء اللَّه اعطاه بعد و ان شاء منعه».
و قال النّبیّ (ص): «لا یجتمع الزّنا و الغنى فى بیت، و لا الفقر و قراءة القرآن فى بیت».
و قال: «ثلاث لا تکون فى بیت الّا نزع اللَّه منه البرکة: الزّنا و الخیانة و السّرف، و هو النفقة فى المعصیة».
و قال (ص): «الا من فعل فعل به، الا من زنى زنى به»، فقیل لابن عباس: أ رأیت من زنى و لیست له امرأة! قال: «یزنى بأمّه او بأخته او ابنته او دوابّه، فان لم یکن له شى‏ء من ذلک، فبداره»، و انّما اراد ابن عباس بهذه المقالة انّ داره تخرب لشؤم ارتکابه الزّنا، فیبول فیها النّاس و فى قصّة المعراج انّه قال (ص): «نظرت فاذا أنا بقوم على مائدة علیها لحم مشوىّ کأحسن ما رایت من اللّحم، فاذا حوله جیف فجعلوا یقبلون على الجیف، یأکلون منها، و یدعون اللّحم. فقلت: من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال: هؤلاء الزّناة، عمدوا الى ما حرّم اللَّه علیهم، و ترکوا ما احلّ اللَّه لهم. ثمّ نظرت فاذا أنا بنساء معلّقات بثدیهنّ، منکسات بارجلهنّ. قلت: من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال: هؤلاء اللّاتى یزنین و یقتلن اولادهنّ».
و قال على (ع): «یرسل على النّاس یوم القیامة ریح منتنة یتأذّى بها کلّ برٍّ و فاجر، فتأخذ بأنفاس النّاس».
قال: «فینادیهم مناد: هذه ریح فروج الزّناة، العنوهم، لعنهم اللَّه! فلا یبقى برّ و لا فاجر الّا قال: اللّهمّ العن الزّناة، ثمّ یصرف وجوههم الى النّار».
یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ این باز در تحلیل نکاح کنیزک است، و معنى تخفیف اینجا رخصت است که شرع داد در نکاح کنیزک، چون از طول حرّه درمانده.
وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً یسبى: یضعف عن الصّبر عن النّساء. قال سعید بن المسیب: «ما ایس الشیطان من ابن آدم الّا اتاه من قبل النّساء، و قد أتى علىّ ثمانون سنة و ذهبت احدى عینىّ، و أنا اعشى بالأخرى، و انّ اخوف ما اخاف علىّ فتنة النّساء». و قال ابن عباس: ثمانى آیات فى سورة النّساء هنّ خیر لهذه الأمّة ممّا طلعت علیه الشّمس و غربت: ۱ یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ... ۲ وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ... ۳ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ... ۴ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ... ۵ إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ... ۶ إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ... ۷ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ... ۸ ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ.... یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ اى بالحرام، کالرّبا، و القمار، و القطع، و الغصب، و السّرقة، و الخیانة و قیل هو الرّجل یجحد حقّ اخیه المسلم او یقتطعه بیمینه. إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً این استثناء منقطع است، یعنى: لکن ان کانت تجارة. عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ برضى السّبیعین، فهو حلال. قراءت اهل کوفه تجارة بنصب است، و کان درین قراءت ناقصه باشد، و اسم و خبر خواهد، و اسم درو مضمر است، یعنى الّا أن تکون الأموال تجارة اى اموال تجارة، فحذف المضاف و أقیم المضاف الیه مقامه. باقى برفع خوانند: إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً، و کان درین قراءت تامّه باشد بمعنى وقع، و خبر نخواهد و المعنى الّا ان تقع تجارة. میگوید: اگر تجارتى رود میان شما، و خرید و فروختى بود برضاء یکدیگر، آن حلال بود.
قال النّبیّ (ص): «البیع ۶۰ عن تراض و الخیار بعد الصّفقه و لا یحلّ لمسلم ان یغشّ مسلما.
قوله تعالى: وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ این آیت نه در شأن غازى است که یگانه حمله برد بروى صد هزار دشمن، چون بو محجن که در حرب دشمن یگانه بر وى شست هزار سوار شد، و ایشان را هزیمت کرد این در شأن کیست که مار افساى کند، و شیر گیرد، و مشت زند، و بگروگان طعام فراوان خورد، و بى‏آنکه شنا داند در آب شود، این همه در خون خود شدن است و خبر درست است از مصطفى (ص) که: هر کس که زهر خورد آن زهر فردا در دوزخ در دست اوست، تا میآشامد جاویدى جاویدان، و هر که آهنى در خویشتن زند تا خویشتن را بکشد، آن آهن در دست وى است در دوزخ تا در خود میزند جاویدى جاویدان و هر که خویشتن را از بالایى در اوگند، یا از کوهى، وى را از آن بالا مى‏درافکنند در دوزخ جاویدى جاویدان، و قال النّبیّ (ص): «انّ رجلا ممّن کان قبلکم، اخذته قرحة بیده فقطعها فما رقأ دمها حتّى مات فقال ربّکم تعالى: بادرنى ابن آدم بنفسه فقتلها، فقد حرمت علیه الجنة.
و روى عن جابر بن سمرة انّه قال: «انّ رجلا قتل نفسه فلم یصلّ علیه النّبیّ».
و گفته‏اند: معنى لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ آنست که همدینان خود را مکشید، فانّکم اهل دین واحد و منه قوله تعالى: وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً، و قوله (ص): المؤمنون تتکافأ دماؤهم.
إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً اذ نهى عن ذلک.
ثمّ قال: وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ... اى اکل المال بالباطل، و قتل النّفس، «عُدْواناً» یعدو ما امر به، و «ظُلْماً» على اخیه، فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً اى ندخله نارا فى الآخرة. وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً اى هیّنا فانّه قادر علیه، و اللَّه اعلم.