شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۲ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۴۶- سورة الاحقاف‏ )
67

۲ - النوبة الاولى

قوله تعالى: وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ، و آن روز که آتش با ناگرویدگان نمایند و ایشان را فرا آن دارند، أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ، همه خوشهاى خویش ببردید، فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا در زندگانى آن جهانى خویش، وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها و بر آن بخوردید، فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ امروز شما را پاداش دهند عذاب خوارى بِما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بآنچه گردن‏کشى میکردید در زمین، بِغَیْرِ الْحَقِّ به بى حق که شما را آن نیامد و نه سزید، وَ بِما کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (۲) و بآنچه از طاعات خداى مى‏بیرون آمدید.
وَ اذْکُرْ أَخا عادٍ، و یاد کن آن مرد عاد: هود، إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ، آن گه که آگاه کرد قوم خویش را، بِالْأَحْقافِ بریگستانهاى یمن، وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ و پیش از او پیغامبران و بیم‏نمایان و آگاه‏کنان بودند و گذشتند، وَ مِنْ خَلْفِهِ، و از پس او بودند و گذشتند، أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ، که مپرستید مگر اللَّه را.
إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (۲۱) من بر شما میترسم از عذاب روزى بزرگ.
قالُوا أَ جِئْتَنا، گفتند باش آمدى بما، لِتَأْفِکَنا عَنْ آلِهَتِنا، تا برگردانى ما را از خدایان ما، فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۲۲) بما آر آنچه مى وعده دهى ما را از عذاب اگر از راست گویانى.
قالَ، هود گفت، إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ، دانش نزدیک خدا است، وَ أُبَلِّغُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ، و آنچه مرا بآن فرستادند بشما میرسانم، وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (۲۳) و شما را قومى مى‏بینم که هیچ نمیدانید.
فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ، چون میغ دیدند که از برابر رودهاى ایشان پدید آمد، قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا، گفتند این میغ میغى است که بر ما باران خواهد بارید، بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ،، آن عذابست که میشتاوید بآن، رِیحٌ فِیها عَذابٌ أَلِیمٌ (۲۴) بادیست در آن باد عذابى دردنماى.
تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْ‏ءٍ دمار مى‏برآورد آن باد از هر چیز که بآن رسید و تباه میکرد، بِأَمْرِ رَبِّها، بفرمان خداوند خویش، فَأَصْبَحُوا لا یُرى‏ إِلَّا مَساکِنُهُمْ چنان شدند که نه بینى مگر نشستگاههاى ایشان، کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ (۲۵) بدان را چنین پاداش دهیم ما.
وَ لَقَدْ مَکَّنَّاهُمْ فِیما إِنْ مَکَّنَّاکُمْ فِیهِ، ایشان را دسترسى دادیم و توان و آرام که شما را آن ندادیم، وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً، و ایشان را گوشها و چشمها و دلها دادیم، فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ هیچ سود نداشت ایشان را گوشهاى ایشان، وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ، و نه چشمهاى ایشان و نه دلهاى ایشان هیچ، إِذْ کانُوا یَجْحَدُونَ بِآیاتِ اللَّهِ، آن گه که از پذیرفتن سخنان اللَّه باز نشستند و نه پذیرفتند، وَ حاقَ بِهِمْ و فرا سر ایشان نشست، ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۲۶) آنچه بر آن میخندیدند و افسوس مى‏کردند.
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا ما حَوْلَکُمْ مِنَ الْقُرى‏، نیست کردیم آنچه گرد بر گرد شماست از شهرها، وَ صَرَّفْنَا الْآیاتِ و سخنان و پند و عبرت روى بر روى گردانیدیم، لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۲۷) تا مگر باز گردند.
فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ چرا یارى ندادند ایشان را و دست نگرفتند، الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً، آن پرستیدگان که فزود از اللَّه ایشان را خدایان میخواندند و بپرستیدن ایشان را باللّه من نزدیکى جستند، بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ، گم گشتند از ایشان بوقت، وَ ذلِکَ إِفْکُهُمْ، و آنچه میگفتند دروغ‏زنى ایشان بود، وَ ما کانُوا یَفْتَرُونَ (۲۸) و آن نادرست و ناراست که میساختند.
وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ، یاد کن آن گه که بسوى تو گردانیدیم، نَفَراً مِنَ الْجِنِّ، جوکى از پریان، یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ مى‏نیوشیدند قرآن.
فَلَمَّا حَضَرُوهُ، چون بقرآن رسیدند، قالُوا أَنْصِتُوا، یکدگر را گفتند خاموش، بنیوش، فَلَمَّا قُضِیَ، چون قرآن خواندن سپرى کرده آمد، وَلَّوْا إِلى‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ (۲۹) هر یکى با قوم خویش شد آگاه‏کنان.
قالُوا یا قَوْمَنا، قوم خویش را گفتند اى قوم ما، إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ ما نامه‏اى شنیدیم که فرو فروستادند از پس موسى، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ، راست گیرنده و استوار دارنده و گواه هر نامه‏اى را که پیش از آن فرستادند، یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ راه مینماید براستى.
وَ إِلى‏ طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ (۳۰) و براه راستى.
یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ، اى قوم استوار گیرید و پاسخ کنید باز خواننده را با خداى، وَ آمِنُوا بِهِ و بگروید باو، یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ تا بیامرزد شما را گناهان شما، وَ یُجِرْکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ (۳۱) و زینهار دهد شما را از عذابى دردنماى.
وَ مَنْ لا یُجِبْ داعِیَ اللَّهِ، و هر که پاسخ نکند خواننده را باللّه، فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ، او را خداى پیش نشود درین جهان، وَ لَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءُ و او را فزود از اللَّه یاران نیست، أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۲۲) و ایشان در بى‏راهى آشکارااند.
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، نمى‏بینند که اللَّه آسمانها و زمینها، آفرید، وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ، و در نماند در آفریدن آن، بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتى‏، تواناست بر آنچه مردگان زنده کند.
بَلى‏ إِنَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ (۳۳) آرى او بر همه چیز توانا است.
وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ، آن روز که آتش با ناگرویدگان نمایند و ایشان را فرا آن دارند، أَ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ، ایشان را گویند آنچه مى‏بینند راست نیست، قالُوا بَلى‏ وَ رَبِّنا گویند آرى راست است بخداى ما، قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ، فرشته گوید ایشان را چشید عذاب، بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۳۴) بآنچه مى‏کافر شدند.
فَاصْبِرْ شکیبایى کن، کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ، چنان که شکیبایى کردند خداوندان آهنگ درست از پیغامبران، وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ، و مشتاب قوم و خویش را، کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ آن روز که آن بینند که ایشان را میگفتند و وعده میدادند،، لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ گویى نبودند مگر یک ساعت از روز، بَلاغٌ، این سخن وعید است و پند رسانیدن. فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (۳۵) و نیست خواهند کرد مگر آن گروه که از طاعت بیرون‏اند.