شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۱ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۴۶- سورة الاحقاف‏ )
78

۱ - النوبة الاولى

قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
حم (۱)، این حروف‏
تَنْزِیلُ الْکِتابِ، فروفرستاده نامه است، مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (۲) از اللَّه، آن تواناى بى‏همتاى دانا.
ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما، نیافریدیم آسمانها و زمینها و آنچه میان آن، إِلَّا بِالْحَقِّ مگر براستى و یکتایى، وَ أَجَلٍ مُسَمًّى و هنگامى نامزد کرده، وَ الَّذِینَ کَفَرُوا، و ایشان که کافر شدند، عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ (۳) از آنچه ایشان را بآن مى‏ترسانند و بآن مى‏آگاه کنند روى گردانیده‏اند،.
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ، گوى یا محمد چه بینید، به بینید، ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ آنچه میپرستید فزود از اللَّه، أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ با من نمائید که چه آفریدند از زمین و از جهان، أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ یا ایشان را انبازى هست با اللَّه در آسمان، ائْتُونِی بِکِتابٍ، بیارید نامه‏اى، مِنْ قَبْلِ هذا، که پیش از این قرآن آمد از اللَّه، أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ، یا نشانى آرید دانسته یا شنیده از دانش، إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۴) اگر مى‏راست گوئید.
وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ، و کیست گمراه‏تر از آن کس که بخداى میخواند فرود اللَّه، مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ، چیزى که او را پاسخ نکند تا روز رستاخیز وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ (۵) و آن پرستیدگان از آن پرستکاران بى‏آگاهند.
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ، و برستاخیز چون مردمان فراهم آرند، کانُوا لَهُمْ أَعْداءً، آن پرستیدگان ایشان را دشمن باشند، وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ (۶) و بپرستش ایشان کافر باشند.
وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ، و آن گه که بر ایشان خوانند سخنان ما، چنان روشن و نیکو، قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا، ناگرویدگان گویند، لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ، سخن راست را که بایشان آمد، هذا سِحْرٌ مُبِینٌ (۷) اینست جادویى آشکار.
أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ، یا میگویند که محمد این سخن فرا ساخت.
قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ، گوى اگر من فرا نهادم و من فرا ساختم، فَلا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً، من با خداى نتاوم بر شما، رهایى مرا از خداى هیچ چاره ندارید، هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِیضُونَ فِیهِ، او داناتر عز جلاله بآنچه شما میروید در آن، کَفى‏ بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ، او بگواهى بسنده است میان من و میان شما، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (۸) و اوست آن آمرزگار مهربان.
قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ، گوى من از پیغامبران نه پیشین‏ام، وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ، و ندانم که با من چه خواهند کرد و نه با شما، إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحى‏ إِلَیَّ، پى نمیبرم مگر پیغامى که بمن میرسانند، وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ (۹)، و نیستم من مگر ترساننده آشکارا.
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ، گوى و چه بینید، إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ، اگر این سخن و پیغام از نزدیک اللَّه است و شما بآن مى‏کافر شید، وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلى‏ مِثْلِهِ و گواهى بداد گواهى از بنى اسرائیل بر آن، فَآمَنَ و ایمان آورد، وَ اسْتَکْبَرْتُمْ و شما از گواهى، گردن کشیدید، إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۱۰) اللَّه پیش ببرند کار و راه نماى ستمکاران نیست.
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا، ناگرویدگان گفتند گرویدگان را: لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا إِلَیْهِ، اگر آن دین راست بودید ایشان بآن بر ما پیشى نیافتید، وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ، و چون راه نمى‏یاوند بآن فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ (۱۱) میگویند اینست دروغى کهن.
وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى‏، و پیش از قرآن نامه موسى إِماماً وَ رَحْمَةً، راهى و پیشوایى بود، وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ، و این قرآن نامه‏ایست، گواه درست دارنده، لِساناً عَرَبِیًّا، زبانى تازى، لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا، تا بیم نماید ستمکاران را، وَ بُشْرى‏ لِلْمُحْسِنِینَ (۱۲)، و بشارتى نیکوکاران را.
إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ، ایشان که گفتند خداوند ما اللَّه است، ثُمَّ اسْتَقامُوا، بپائیدند بر آن، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (۱۳).
بر ایشان بیم نیست و اندوهگن نباشند.
أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ، ایشانند بهشتیان، خالِدِینَ فِیها جاوید در آن، جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۴) بپاداش آنچه میکردند.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ، وصیت کردیم مردم را بپدر و مادر، إِحْساناً، بنیکویى با ایشان، حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً، مادر او را بدشوارى و گران بارى برداشت.
وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً، و بدردمندى و دشوارى بنهاد، وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً و برداشتن او در شکم و شیر دادن تا از شیر باز کردن سى ماه، حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ، تا مردآسا گردد و بسختى خوى و اندام و هنرهاى خویش رسد، وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً، و تا بچهل سال رسد، قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی، گفت خداوند من فرا دل من ده و فرازبان من و مرا بر آن دار، أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ، تا آزادى کنم آن نیکویى را که با من کردى و نعمت که بر من نهادى، وَ عَلى‏ والِدَیَّ، و بر دو زاینده من، وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ، و تا کردار کنم نیک به پسند تو، وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی و فرزندان و نژاد من نیکان کن، إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ، من بازگشتم با تو وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ (۱۵) و من از مسلمانانم.
أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ ایشان آنند که فراپذیرند از ایشان أَحْسَنَ ما عَمِلُوا، نیکوتر آنچه میکردند، وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ، و از بدهاى ایشان فرا گذارند، فِی أَصْحابِ الْجَنَّةِ، در بهشت، وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کانُوا یُوعَدُونَ (۱۶) وعده‏اى راست آن وعده که ایشان را میدادند.
وَ الَّذِی قالَ لِوالِدَیْهِ و آن مرد که پدر و مادر خویش را گفت: أُفٍّ لَکُما اف شما را ستوهى از شما، أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ باش مرا مى وعده دهید که مرا از گور بیرون خواهند آورد، وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی، و جهانیان پیش از من بمردند، یکى باز نیامد، وَ هُما یَسْتَغِیثانِ اللَّهَ، و پدر و مادر او از خداى فریادرسى میجویند از جفاى او، وَیْلَکَ آمِنْ و میگویند اى ویل بر تو، بپذیر و استوار گیر، إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ، که وعده اللَّه راست است، فَیَقُولُ ما هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ (۱۷) و میگوید نیست این سخن مگر اوسانه پیشینیان.
أُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ، ایشان آنند که درست گشت و رایشان سخن اللَّه، فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، در گروهانى که هم این سخن گفتند و گذشتند از پیش ایشان از پریان و آدمیان، إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ (۱۸) که ایشان زیانکارانند.
وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ، و هر کسى را در فروترى و برترى چند درجه است و چند پایه، مِمَّا عَمِلُوا، از پاداش آنچه میکردند، وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمالَهُمْ و اللَّه بایشان خواهد گزارد پاداش کردار ایشان، وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۱۹) و از ایشان چیزى نخواهند کاست.