شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۶۳۳
اوحدی
اوحدی( غزلیات )
35

غزل شمارهٔ ۶۳۳

خلاف دشمنان روزی نظر بر دوستان افگن
حسودان را بخوابان چشم و بندی بر زبان افگن
دهانم خشک و لب تلخ از فراق تست، یک باری
لب خشک مرا ترساز و بوسی در دهان افگن
کمان ابروان نقدست و تیر غمزه چشمت را
به نام عاشقان زان چشم تیری در کمان افگن
به خاموشی چرا زین گونه عیشم تلخ میداری؟
لب شیرین ز هم بگشا و شوری در جهان افگن
به تحقیق از میانت کس نشانی چون نمی یابد
ز لطف آن کمر، باری، حدیثی بر زبان افگن
چو خواهم بوسه ای، گویی: ترا اینها زیان دارد
کنون تا وقت سود آید، به نقدم، در زیان افگن
چو خاک آستان تست نام اوحدی، روزی
اگر گردن بپیچاند سرش بر آستان افگن