229
عریضه
آه ای بلیغ سبز 
ای سهل ممتنع 
ای سوره ی نگاشته بر پرنیان شب 
ای ایه ی نوشته به لوح سحرگهان 
ای چامه ی سروده به مدح چهار فصل 
ای دفتر گشوده بر اوصاف آسمان 
ای بر حروف موج تو ، هر مرغ نقطه ای 
ای از پیام ابر تو ،  هر قطره ، ایتی
ای از غم غیاب و حدیث حضور تو 
هر لحظه بر صحیفه ی ساحل ، حکایتی
ای سبز ،  ای فصیح 
ای مطلع بلند تغزل 
ای معنی عمیق حماسه 
ای زادگاه واژه ی خورشید 
ای تکیه گاه قافیه ی ماه 
ای ایت رسایی و شیوایی بیان 
ای بحر با دو معنی و یک صورت 
ای محمل تبانی الفاظ
ای مجلس سماع معانی
ای مفصل گسستن و پیوستن کلام 
ای معنی شکستن اوزان
 ای جمله ی دراز درخشان 
گنجیده در میان هلالین شرق و غرب 
ای حرف ربط جنگل با کوه و کهکشان 
ای شهر واژگونه ی آفاق 
با آن کتیبه های نگونسار 
با آن کتیبه های پر از شوکت و شکست
 پوشیده از خطوط و نقوش ستارگان
 ای آسمان سبز معلق 
ای هم تو طاق بستان ، هم باغ باستان 
ای شعر ،  ای عصاره ی جوشان 
سیال تر ز شیره ی جادویی حیات 
در ریشه ی درخت 
در من ، طنین بانگ ترت را فرو فکن 
ای شیر ،  ای نجیب خروشان 
افشانده یال در وزش بادهای سخت
 جسم مرا فروکش ، روح مرابنوش
نای مرا به دندان بخراش و برخروش
زنجیر انقیاد مرا از زمین بکن 
وین زورق وجود هراسنده ی مرا 
بر صخره ی طلایی خورشید درشکن 
ای پستی ، ای بلندی ،  ای خوف ،  ای خطر 
ای سبز ،  ای خزر 

