260
ناگفته
شعریست در دلم 
 شعری که لفظ نیست ، هوس نیست و ناله نیست 
شعری که آتش است 
شعری که می گدازد و می سوزدم مدام 
شعری که کینه است و خروش است و انتقام 
شعری که آشنا ننماید به هیچ گوش
شعری که بستگی نپذیرد به هیچ نام 
شعریست در دلم 
شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود
 می خواهمش سرود و نمی خواهمش سرود 
شعری که چون نگاه ، نگنجد به قالبی
شعری که چون سکوت ، فرومانده بر لبی
شعری که شوق زندگی و بیم مردن است 
شعری که نعره است و نهیب است و شیون است 
شعری کهچون غرور ، بلند است و سرکش است 
 شعری که آتش است
  شعریست در دلم
  شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود 
شعری از آنچه هست 
شعری از آنچه بود 

