شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۸۹
مولوی
مولوی( غزلیات )
68

غزل شمارهٔ ۸۹

یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
من خمره افیونم زنهار سرم مگشا
آتش به من اندرزن آتش چه زند با من
کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا
گر چرخ همه سر شد ور خاک همه پا شد
نی سر بهلم آن را نی پا بهلم این را
یا صافیه الخمر فی آنیه المولی
اسکر نفرا لدا و السکر بنا اولی