شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۶۸۵
مولوی
مولوی( غزلیات )
89

غزل شمارهٔ ۶۸۵

دل با دل دوست در حنین باشد
گویای خموش همچنین باشد
گویم سخن و زبان نجنبانم
چون گوش حسود در کمین باشد
دانم که زبان و گوش غمازند
با دل گویم که دل امین باشد
صد شعلهٔ آتش است در دیده
از نکته دل که آتشین باشد
خود طرفه تر این که در دل آتش
چندین گل و سرو و یاسمین باشد
زان آتش باغ سبزتر گردد
تا آتش و آب همنشین باشد
ای روح مقیم مرغزاری تو
کان جا دل و عقل دانه چین باشد
آن سوی که کفر و دین نمی گنجد
کی ما و من فلان دین باشد