شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۶۶۱
مولوی
مولوی( غزلیات )
59

غزل شمارهٔ ۶۶۱

بیا ای زیرک و بر گول می خند
بیا ای راه دان بر غول می خند
چو در سلطان بی علت رسیدی
هلا بر علت و معلول می خند
اگر بر نفس نحسی دیو شد چیر
برو بر خاذل و مخذول می خند
چو مرده مرده ای را کرد معزول
تو خوش بر عازل و معزول می خند
مثال محتلم پندار عزلش
تو هم بر فاعل و مفعول می خند
یکی در خواب حاصل کرد ملکی
برو بر حاصل و محصول می خند
سؤالی گفت کوری پیش کری
دلا بر سائل و مسول می خند
وگر گوید فروشستم فلان را
هلا بر غاسل و مغسول می خند
چو نقدت دست داد از نقل بس کن
خمش بر ناقل و منقول می خند