شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۳۶۹
مولوی
مولوی( غزلیات )
42

غزل شمارهٔ ۲۳۶۹

چشم بگشا جان ها بین از بدن بگریخته
جان قفس را درشکسته دل ز تن بگریخته
صد هزاران عقل ها بین جان ها پرداخته
صد هزاران خویشتن بی خویشتن بگریخته
گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم
چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته
صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان
صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته